توضیح : تصویری از سیل عظیمی که در دهه پنجاه در روستای فخرآباد آمد،در این تصویر نشان می دهد که سیل هر دو طرف مسجد حضرت ابوالفضل فخرآباد را تخریب کرده است ولی آسیبی به خود مسجد نرسانده است.
توضیح : تصویری از جمعی از اهالی روستای فخرآباد در نماز جمعه تهران
برای دیدن تصاویر بیشتر به ادامه مطلب مراجعه نمایید
با فرا رسیدن سالروز شهادت دخت نبی اسلام،جهان تشیع رنگ و بوی عزا گرفت و روستای کوچک ما به اندازه بال مگسی در این عزای عظیم شریک بود.امسال با به حرکت در آمدن دسته ی سینه زنی با پرچم اهدایی از دفتر آیت الله وحید خراسانی شکل خاصی به این مراسم داد و انشاالله که مورد قبول حضرت بقیه الله قرار گیرد.
برای مشاهده تصاویر بیشتر به ادامه مطلب مراجعه نمایید
چندی پیش در یکی از شب های دلچسب تابستان میزبان مردی بودیم که هیچ وقت خاطرمان از خاطرات ایشان تهی نمی گردد،مردی که سرشار از انرژی بود.
برمیگردیم به سالهای دور از مربی گری تیم فوتبال روستا تا سالهای خیلی دور تر؛زمانی که دل خوشی بود و دوستان پای کار،زمانی که از اول تا پایان تعطیلات عید نوروز روستا میزبان یه همچین مهمانانی بود.تور والیبالی الم می شد و هر روز مسابقه هر شب شب نشینی،یادش بخیر علی ایحال با خبر شدیم این دوست و پدر مهربان امشب میهمان دوستان قدیم، منصور و حسین اصغر و ... هست.روحش شاد و یادش گرامی باد.
بر خود لازم می دانیم این مصیبت بزرگ را به خانواده ایشان تسلیت عرض نموده و از در گاه ایزد منان صبر جمیل مسالت می نماییم.
به نام يگانه ی هستي بخش كه نامش را اغاز همه ي پيوند ها و پاكي ها قرار داده تا هر كس،دل به درياي عشق او سپرده و ازمرداب منفعت ها و مصلحت هاي ساختگي گريخته و به دامان حقيقت آويخته است،بتواند به سالارانبيا و سرور كاينات عالم حضرت محمد اقتدا كند و به اهل بيت او عشق بورزد. خداوند بزرگ و حكيم را بسي شاكرم كه در اين يك سال و اندي توفيق خدمت به مردم وطنم به من ارزاني داشت.بر خود لازم مي دانم از تمام عزيزاني كه نداي ما را لبيك گفتند تشكر و قدرداني نمايم بي دريغ اگر موفقيعتي در اين زمينه كسب شده مرهون همكاری شما عزيزان بوده است.اميد وارم سالها در كنار هم همكاري مسالمت اميز داشته باشيم.
به عشق آقا و اربابمون چندین کیلومتر طی طریق نموده و چند کوچه پایین تر از خودرو پیاده شدیم و به طرف حسینیه راه افتادیم صدای تعزیه از بلندگوی حسینیه به گوش میرسید کمی خوشحال و کمی دلگیر شدیم . خوش حال از اینکه از طریق همین صدا می توانستیم حسینیه را پیدا کنیم و دلگیر از اینکه آیا تا این موقع شب صدای تعزیه مردمی که احیانا خواب یا بیمار هستند را اذیت نمیکند؟
بالاخره حسینیه را پیدا کردیم؛ جمعیت زیادی حضور داشتند، زن و مرد ، پیر و جوان ، سرشناس و عامی همه برروی خاک نشسته بودند و محو تماشای تعزیه بودن.همه چیز همان طور که انتظار داشتیم بود گوشه حسینه تخت و چند متر آن طرف تر طبل و شیپور هیچ اثر از الات موسیقی مدرن نبود.ریش سفیدی که کار تعزیه گردانی بر عهده داشت و پیرمردی که مخالف می خواند ، حسابی لذت می بردیم که ناگهان گوشه حسینه همهمه شد، گفتیم چخبر است گفتند رسم زیر پا گذاشته شده؛ کمی احساس نا امنی کردیم ولی همه چیز به خیر و خوشی به پایان رسید.
شب بعد حسنیه روستا همه چیز به شکل امروزی ، لباس های مرتب ، سه طبل چند نی و چند ترومپت چند مسئول که این چند نفر گروه موزیک می گفتند و از بیرون دعوت شده بودند.
انصافا جمعیت زیادی حضور داشتند که اکثرا هم از اطراف آمده بودند ، صدای بلند گو اصلا مناسب نبود. اواسط تعزیه ناگهان تعداد زیادی سینی که بر روی آن کله قند و گل،آیینه،قرآن،شمعدان و تمام وسایلی که برای یک جشن عروسی لازم اس، توسط چند نفر با لباس معمولی به داخل آوردند؛ پرسیدیم: این وسایل چیست؟ گفتند نمی دانیم بدعت جدیدی است که به تعزیه وارد شده و اصلا در واقعه عاشورا صحت ندارد.
کلام آخر
هدف نویسنده این مطلب
جلوگیری از حضور عاشقان امام حسین علیه السلام در مراسم عزاداری و هیئات حسینی نیست
بالعکس ، انتظار این است که از این پس حضور پررنگ تری نسبت به قبل،توام با فهم و درک از واقعه عظیم عاشورا داشته باشیم.
و با انجام ندادن امور نا شایست،کسانی را که سالهاست به دلیل رفتار های غلط ما از این مجالس پر برکت دور مانده اند به حضور دوباره تر غیب کنیم.